
سلام .....
من به تو تکیه کرده ام ،
جز تو مرا پناه نیست ...
بدون تو میل گذر ،
ز طالع تباه نیست .....
تمام روز ظلمت و ،
شبم چه گویمت ؟ که تار ...
چو نیستی به آسمان ،
نه یک ستاره ، ماه نیست .....!!!
مرا که راضی ام ز تو ،
به خاک گور من سپار ...
برای خسته قلب من ،
بدان جز این ، که راه نیست .....
" ه.م غروب "
نظرات شما عزیزان:
سلام مجدد
خیر منظورم این نبود
شبیه شعری بود که عزیزی برام خونده بود
پاسخ:سلام ...
پس شبیه بوده نه خودش بوده ؟
خیر منظورم این نبود
شبیه شعری بود که عزیزی برام خونده بود
سلام
من نمیدونم چرا این شعر انقد برام آشنا انگار قبلا خونده بودمش
پاسخ:سلام ...
منظورتون رو نفهمیدم ، یعنی اینکه خدای نکرده از نوشته های دیگران به اسم خودم استفاده کرده باشم !!!!!i!!
من نمیدونم چرا این شعر انقد برام آشنا انگار قبلا خونده بودمش
باران 

ساعت10:37---18 مرداد 1391
سلام ..
پاسخ:سلام .....
ممنون از توجه شما
