
سلام .....
به خدا ، خدا همین نزدیکی ست
که اگر باز کنی آغوشت
و دو چشمِ خود را ، بر همه ، نفعِ جهان بَربَندی
یا که قلبت را تو ، از سرِ لطف و صفا ، یکرنگی
رو به یکتا جهتِ قبلهء عشقش ،
دَرَکی ( درب کوچک ) بگشایی ...
تازه خواهی فهمید ،
تا کنون خفته به آغوش هم او بودی و بَس ،
که تو را از سرِ خَطِّ آغاز ،
تا بدین جا به امان ،
نیک نگه داشته است .....
ه.م غروب
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها: " ه, م غروب " , دل درد غروب , اشعار فی البداهه , شعر نو , قبلهء عشق , آغوش , یکتا , خَطِّ آغاز , نیک , خفته , ,
