
سلام امید سالهای خستگی ام .....
دوسه روزیست دلم در قفسی زندانیست
حالم افسرده بدان درد که تو میدانیست
قلبم از جور زمان سخت به درد آمده است
در دلم غصه ی صد ها گله ی پنهانیست
جانم از آفت گلهای زمین میگیرد
شوق من باغچه ای آنطرف تنهاییست
موج لبخند تو اندوه مرا میشکند
منکه روحم شرر فاجعه ی ویرانیست
نکند غربت ما سهم "غریب"ی نشود
این دو روزی که دلم در قفسی زندانیست
" س.خ غریب "
نظرات شما عزیزان:
